سونامی دروغ و تحریف
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۵۵۱۴۹
از جمله ادعاهای رسانههای غربی، بیطرفی، عینیت، پایبندی به صحت و دقت در تولید و انتشار اخبار و حق مردم به دانستن است اما وقایع چند روز گذشته بار دیگر ثابت کرده است این رسانهها بیش از پیش و بدون توجه به دسترسیهای مردم به انواع رسانهها و بالا رفتن سواد رسانهایشان، سانسور، دروغ و برخوردهای دوجانبه را با روشها و تاکتیکهای مختلف همچنان در دستور کار دارند که فقط چند نمونه را یادآوری میکنم، این توضیح که ذکر این مصادیق به معنای تایید عملکرد رسانههای داخلی نیست:
۱.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲. همچنین بیبیسی فارسی در روزهای اول با وجود وقوع خبرهای مهم در دنیا و نیاز مردم به دانستن این خبرها، هیچ خبری جز مطالب مربوط به درگذشت ملکه و دست بوسی به «پادشاه چارلز سوم» پخش نکرده است؛ انگار مردم از جمله مردم ایران برخلاف ارزش خبری مجاورت و ضربالمثل معروف «جنگ سگها در میدان اپرای پاریس اهمیتش بیش از جنگ بالکان است»، فقط نیاز و دوست دارند در مورد ملکه ۹۶ ساله و ابراز احساسات غلیظ کارکنان و مجریان بیبیسی بدانند. در صورتی که مردم مناطق مختلف از جمله ایران به وقایع حتی کم اهمیت کشور و محله و شهرشان بیش از مرگ ملکه اهمیت میدهند.
راستی اگر رسانهها و روزنامهنگاران هر کشوری غیر از انگلیس همانند بیبیسی در مورد ملکه یا شخصیت عالیرتبه خود اینگونه عمل و ابراز احساسات و کل کشور و حتی دنیا را هم درگیر میکردند، بیبیسی در مورد آن رسانه، روزنامهنگاران و مردم چه صفتی را به کار میبرد؟
۳. اربعین بزرگترین مراسم مذهبی سالانه جهان، معجزه ابررسانه و درعین حال دارای همه ارزشهای خبری است؛ راهپیمایی مراسم اربعین امسال با وجود همزمانی تقریبی با چالشهای امنیتی و ناامنیهای عراق باشکوهتر از گذشته برگزار شد. اما چه شده است بیبیسی، ایران اینترنشنال، منوتو و سایر رسانههای همسو با غرب، از راهبرد سکوت درخصوص پوشش این واقعه صرفنظر کرده و به راهبرد بزرگنمایی اربعین ۱۴۰۱ روی آوردهاند و چه اتفاقاتی را از اربعین امسال پوشش دادهاند؟
۴. و اما موضوع جدیدتر اینکه روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز» روز جمعه ۱۶ سپتامبر (۲۵ شهریور) در خبری مدعی شد که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران به دلیل بیماری، تمامی برنامههایش را در هفته گذشته لغو کرده است. این روزنامه به نقل از چهار منبع مطلع که نامشان فاش نشده نوشته است: «آیتالله خامنهای هماکنون تحت نظر تیمی از پزشکان قرار دارد. یکی از این منابع مطلع هم خبر داد که رهبر جمهوری اسلامی ایران در هفته گذشته با درد شدید معده و تب بالا روبهرو بوده و به دلیل «انسداد روده» تحت عمل جراحی قرار گرفته است.»
برخلاف دروغ این روزنامه آمریکایی، در هفته اخیر دو برنامه با حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد که یکی از این برنامهها توسط نیما نکیسا، دروازبان سابق تیم ملی رسانهای شده بود.
همچنین یک روز پس از انتشار این خبر، مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امامخمینی(ره) برگزار شد. از این دیدار فیلمها و تصاویری از سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای منتشر شد، همچنین فیلمهایی که ایشان هم در حال حرکت و هم به حالت ایستاده به ابراز احساسات دانشجویان عزادار امام حسین(ع) پاسخ میدادند که حاکی از صحت و سلامت ایشان بود.
۵. رسانههای مختلف ازجمله بیبیسی، ایران اینترنشنال، منوتو، العربیه، رادیوزمانه، صدای آمریکا، سازمان منافقین و شبکههای اجتماعی همسو و وابسته به جریان تحریف هم بدون تحقیق و بررسی با بازنشر مطلب نیویورکتایمز، سونامی دروغ را رقم زدهاند.
۶. دروغهای اینچنینی بهویژه درمورد مقاممعظمرهبری مسبوق به سابقه است، ازجمله اینکه مایکل لدین کارشناس روابط خارجی آمریکا بارها از جمله در دی ۸۸ از وخامت حال و... رهبری خبر داد و رسانههای غربی هم آن را بازنشر دادند. همچنین آمدنیوز در۲۵ دی ماه ۱۳۹۶ باوجود دیدار مقاممعظمرهبری با میهمانان شرکتکننده در اجلاس بینالمجالسکشورهای اسلامی اعلام کرد بود رهبری در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و فردی که دیدارکرده «میرطاهر» بدل رهبری بوده نه خود رهبری؛ و در پاسخ به مطالبی که در این خصوص در رد ادعای آمدنیوز منتشر کردم، نوشته بود: «استاد ارتباطات از بیترهبری چه خبری میتواند داشته باشد» که همان موقع نوشتم: «قضاوت و اظهارنظر در این مورد را به مردم واگذار میکنم؛ گذشت زمان هم دروغ بودن خبر آمدنیوز را ثابت خواهد کرد.»
۷. این دروغپردازیها و برخوردهای دوگانه و مغرضانه در مورد ایران ادامه خواهد داشت و به نظر میرسد رویکرد و راهبردهای آنان نهتنها تغییر نخواهد کرد بلکه خشم آنان در مورد ایران تشدید هم خواهد شد. همچنین از تاکتیکهای دروغ بزرگ، بمباران اطلاعات، تکرار، تحریف، مقایسه، سانسور بیش از پیش استفاده خواهند کرد.
۸. بیتردید ادامه رویکردها و راهبردهای مغرضانه رسانههای غربی و استفاده از تاکتیکهای مختلف از جمله دروغ در مورد ایران بیشتر از روی استیصال و ناکامی است اما مجددا در شرایط حساس کشور، افزایش سواد رسانهای را بیش و پیش از همه برای مسئولان و رسانهها ضروری میدانم تا با تعامل و استفاده بهموقع، درست و حداکثری از ظرفیت عظیم رسانه، راهبردهای روایت اول و بازدارندگی را محقق کنند و کنشگری آفندی در حوزه رسانهها را سامان دهند.
۹. همچنین مجدد ضرورت افزایش سواد رسانهای مردم را برای واکسینه شدن در مقابل دروغ رسانههای مغرض و برخورد فعال با پیامهای رسانهها در عصر تعدد و کثرت رسانهها یادآوری میکنم. و تغییر در ساختار رسانههایداخلی، «بازسازی انقلابی در حوزه فرهنگ و رسانه»، و ایجاد «مجموعههای کنشگری فعال رسانهای» را فریاد میزنم.
۱۰. و نکته پایاتی اینکه اعتبار رسانه به مرور و تلاش او برای بیان حقیقت و دقت در تحلیل و صحت در اخبار و... به دست میآید اما امری دائمی نیست و با مواضع مخدوش، عاری از حقیقت و بیان اخبار کذب، اعتبار رسانه در داخل و خارج زایل میشود و پشتوانه اعتماد مخاطبان را از دست خواهد داد. کاری که نیویورکتایمز این روزها در بیان ادعای دروغ کسالت رهبر انقلاب انجام داد، از آن دست رویدادهای مهم در عرصه رسانه بود که نشان داد رسانههای غربی حتی رسانهای مانند نیویورکتایمز بدون توجه به ضرورت حفظ اعتماد مخاطبان برای نیل به اهداف زودگذر حاضرند روی اعتبار چندینساله خود قمار کنند.
برچسبها ارتباطات و رسانه سواد رسانه ای اکبر نصراللهیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ارتباطات و رسانه سواد رسانه ای اکبر نصراللهی ارتباطات و رسانه سواد رسانه ای اکبر نصراللهی رسانه های غربی نیویورک تایمز سواد رسانه ای رسانه ها بی بی سی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۵۵۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران
«حشاشین» سریالی است که این روزها هم درباره محتوا و نوعِ ساختش صحبت میشود، هم کمکاریهای مسئولین ذیربط برای ساخت اینگونه سریالها و هم حذف از پلتفرمهای نمایشخانگی که به واسطه ورود ساترا اتفاق افتاد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها سریالی به نام «حشاشین» در کانون توجه منتقدان داخلی و خارجی قرار گرفته که در وهله اول نشان میدهد کشورهای منطقه تأثیرگذاری تجاری، مالی و اجتماعی و فرهنگیِ ساخت سریال و فیلم را به خوبی درک کردهاند و شکلگیری برخی فستیوالها و جشنوارههای مرتبط در این زمینه و البته سرمایهگذاری گسترده در ساخت شهرکهای سینمایی برای تولید پروژههای مشترک با کشورهای پیشرفته در صنعت سینما مشهود است.
البته نکته جالب توجه اینجاست که این کشورها ساخت سریال با محور تاریخ کشورهای مختلف همسایه خود علاوه بر ساخت سریال براساس اسطورههای تاریخی خود را دستور کار قرار دادهاند و جای تردید نیست تمدن کشورمان ایران نیز دستمایه برخی از این تولیدات شده است، روزی غربیها با فیلم «300» دست به کار میشوند و تاریخ ایران را به گونهای دیگر (تحریفآمیز) روایت میکنند و امروز هم «حشاشین» متولد میشود.
این سریال چند نکته انتقادی را به وجود آورد؛ اول کمکاری مسئولین امر را نشان میداد که همتی برای سااخت سریالهای تاریخی و پرتره وجود ندارد و سالها باید منتظر بمانیم تا سریالی اصطلاحاً در قالب الف ویژه به سرانجام برسد حال آنکه کشورهای دیگری در جهان عرب همچون دستاندرکاران «حشاشین» با کمترین زمان چنین سریال با کیفیت ساختاری را ارائه دادند. در وهله دوم اما این سریال به تحریف تاریخی پرداخته که اگر کماکان مسئولین امر به وعده و وعید ادامه دهند و خبری از کار عملیاتی نباشد این تحریفات در ذهنِ نسل جدید به واقعیتهای تاریخی تبدیل میشود.
شاید وقت آن رسیده که ساخت سریالهای فاخر درباره میراث ملموس یا ناملوس ایران را برنامهریزی کنیم تا مبدأ این شخصیتها با چهرهای غیرواقعی در ذهن مخاطبان خارجی یا حتی داخلی کشورمان تثبیت نشوند.
زیرسوال بردن تاریخ با "حشاشین"، تلنگر جدی به سریالسازاننکته دیگر انتشار گسترده آن در کشور ایران که به واسطه پلتفرمِ در نمایشخانگی و شبکههای اجتماعی اتفاق افتاد نیازمند ورودِ ساترا بود که چند روزی است هیاهوی آن برپا شده است. پس از ورودِ ساترا و حذف آن از پلتفرمهای نمایشخانگی برخی ساترا را به خاطر این ورود محکوم و بخش عمدهای دیگر این ورود را تحسین کردهاند.
اما مشخص نیست چرا عدهای اصرار دارند چنین سریالهایی در سطح گستردهای پخش شود و نسل جدید خصوصاً نظارهگر چنین تحریفات تاریخی در آثار نمایشی باشد. البته نباید این انتقادها را هم نادیده بگیریم که چرا به جای این همه سریالِ آپارتمانی، زودبازده و حتی تاریخی معطوف به دوران قاجاریه، به فکرِ ساخت آثار نمایشی که بتواند تاریخ ایران را روایت کند، نیستیم که «حشاشینها» جزو برنامههای کشورهای خارجی است حتی تاریخ و قهرمانان و واقعیتهایش را از آنِ خود کنند و روایتگرِ اصلی این اتفاقات، آنها باشند.
به دنبال اعلام ممنوعیت پخش سریال «حشاشین» در پلتفرمها و حذف این مجموعه نمایشی از نمایشخانگی، پیمان جبلی رئیس صداوسیما هم درباره پخش نشدن این سریال در ایران واکنش نشان داد: «ساترا مسئولیت دارد تا جلوی پخش محتوای تحریف شده که به درک اجتماعی لطمه میزند و افکار عمومی را منحرف میکند را بگیرد. سریال حشاشین براساس واقعیت نیست، بلکه تحریف تاریخ است و ساترا برای پخش آن به سکوها تذکر داده و سکوها هم حذف کردند.»
چرایی ممنوعیت را البته چند روزِ گذشته مسئولین ساترا هم اعلام کردند که «پخش سریال های خارجی در پلتفرهای داخلی پس از انتشار مورد بررسی قرار میگیرند و اصطلاحاً سریالهای خارجی مشمول ممیزی پسینی هستند، به همین دلیل انتشار سریال مصری «حشاشین» از امروز توسط معاونت پایش و نظارت ساترا براساس رای و نظر شورای صدور مجوز ساترا ممنوع اعلام شد.
سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریفهای فراوانی است که به نظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است. بر همین اساس طبق نظر شورای صدور مجوز ساترا انتشار سریال «حشاشین» (The Assassins)، در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ایران مورد تأیید نیست.»
هرچند این سریال در نگاه اول سعی کرده روایتی از زندگی حسن صباح و ترکان سلجوقی و فرقه اسماعیلیه را به تصویر بکشد، اما به شکلی ناشیانی این روند تاریخی را بدون درنظر گرفتن فواصل معنادار میان دوران زندگی شخصیت اصلی با برخی شخصیتهای مطرح شده مثل عمر خیام و خواجه نظام الملک را بهم مرتبط کرده که میتواند نقطه عطف شکلگیری سئوالی باشد که اصولاً؛ چرا باید کشور دیگری تاریخ ما را آنهم کاملاً ناشیانه روایت کند؟
انتهای پیام/